فکر نکنم عنوان دار شَم :)

خودم مِن ـهای ِ دیگران

فکر نکنم عنوان دار شَم :)

خودم مِن ـهای ِ دیگران

بیدار که شدم, تویِ سَرَم یک پرتقال وَرَم کرده بود و فولکس واگُنی, دندان هایم را سوار میکرد... به سویِ شهرِ لبخَند!!!

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۳ مطلب در شهریور ۱۳۹۷ ثبت شده است

۱۴
شهریور

موهام از کلیپس کوچیکی که با بدبختی زده بودم پشت سرم تا از دستای کوچیک آریو دور بمونه ، ریخته بود بیرون. اومدم مرتبشون کنم که یه تار سفید افتاد رو میز. ولی یهو غیب شد. حتی خیال پردازیم در مورد اینکه بزارمش لای دفترچه ای که روزمرگی آریو رو توش مینویسم و بعدها نشونش بدم تموم نشده بود!

۱۱
شهریور

شروع خواندنی ها با #کتاب_مرگ_فروشان_از_آلفرد_هیچکاک

شامل چند داستان کوتاه بنام های: توقفی در کینزیست ، مردی در تعقیب من ، دو جانباز ، حمله عقاب سفید


خب سالهاست که کتاب خوبی نخوندم و این کتاب هم با توجه به نویسنده اش راضی کننده نبود.

۱۱
شهریور

نمیدونم از آخرین باری که اومدم و از دغدغه ها و هر چیزی که فکرم رو درگیر میکرده نوشتم چقدر میگذره. اما میدونستم یک روز برمیگردم. هرچند فکر میکردم روزی که برگردم چیزهای بیشتری برای نوشتن خواهم داشت چون بیشتر دیدم و بیشتر خوندم و بیشتر تجربه کردم. اما روزهایی که گذشت کمتر دیدم و کمتر خوندم و بیشتر تجربه کردم. ماهیت زندگیم دگرگون شده و همینطور نقشِ من. حالا نقش یک مادر رو دارم ک نوزادِ نُه ماهش کنارش خوابیده و با چشمای مادرانه دارم به ظرافتای صورت کوچکش نگاه میکنم. این روزهایی که گذشت به شدت از خواندن فاصله گرفته بودم و مدتهاس ذهنم درگیر سریالها و فیلم های محبوبم نشده. انگشتام تشنه نوشتن شده بود اما نیرویی اون ها رو به قلم وصل نکرده. به حال گذشته ها گذشته و من اومدم بنویسم چون فکر میکنم با نوشتن انسان بهتری خواهم بود که برازنده تر به انسانیت معنا میده. هرچند انسانست سالهاست واژه ای گنگ در گوشه و کنار ذهن ما آدمها شده. من اومدم تا انسانیت رو که سالهای کودکی و نوجوانی در خودم پررنگتر میدیم یک بار دیگه پیدا کنم و فکر میکنم باید با نوشتن آغاز کنکم چون اولین قدم پیدا کردن خودِ من است.